سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادماازادمازودسیرمیشن ادماازعشق هم دلگیرمیشن

دیشب باز بی خواب شدم بازم

یادم آمد ان روز شیرین

روز اندوه ناک اندوه

شاد بودم با تمام عمق لبخند

یاد آن دسته گلی که چیده بودش زیر باران

 

روی سبزه راه رفتن, دیدن روی سنوبر های خندان

چشم بر چشم او بود

دست در دست گرمش

عاشقی را هدیه کردم

نور آن چشمان روشن که صدا میزد دلم را

می شنیدم من صدا را

آن صدای قلب او بود که سراسر غرقه در مهرو صفا بود

او میگفت دوستت دارم و دانم نمی مانم برایت ای برایم همچو باران

آری باران بود آن شب

روی بالشت سپدیم غرقه در غرقاب باران بود ان شب

او چه زود از پیش من رفت و رسیدش پیش تنها

چشم تر دیگر ندارد باز خوابی

دیشب باز بی خواب شدم آری

 


[ دوشنبه 91/5/2 ] [ 4:53 عصر ] [ حجت امینی ]
درباره وبلاگ

برچسب‌ها وب
آرشیو مطالب
امکانات وب

خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس